۱۳۸۷ خرداد ۴, شنبه

تعريف‌ مفهومي‌، تعريف‌ عملیاتی، سطوح سنجش، شاخص سازی



تعاريف‌

اگر قرار باشد مفاهيم‌ نقشهاي‌ ارتباطي‌، حساسيت‌پذيري‌ تجربي‌، تعميم‌ و ساخت‌ نظريه‌ را ايفا كنند، بايد واضح‌، دقيق‌ و مورد پذيرش‌ همگان‌ باشند.
مشكل‌ زبان‌ روزمره‌ اين‌ است‌ كه‌ اغلب‌ مبهم‌، دوپهلو و غيردقيق‌ است‌.
مفاهيمي‌ همچون‌ «قدرت‌»، «ديوانسالاري‌» و «رضايت‌» در بين‌ افراد گوناگون‌ معاني‌ متفاوت‌ دارند و در بافتهاي‌ مختلف‌ كلامي‌ براي‌ مشخص‌ كردن‌ چيزهاي‌ متفاوتي‌ به‌ كار مي‌روند.
اين‌ موضوع‌ در ارتباط‌ روزمره‌ معمولاً مشكلات‌ عمده‌اي‌ ايجاد نمي‌كند. اما علم‌ با زبان‌ مبهم‌ و غيردقيق‌ پيشرفت‌ نمي‌كند.
به‌ علت‌ نياز به‌ دقت،‌ هر نظام‌ علمي‌ ضرورتاً با واژگان‌ خود مرتبط‌ است‌.
دانشمندان‌ علوم‌ اجتماعي‌ سعي‌ كرده‌اند تا مجموعه دقيق‌ و آشكاري‌ از مفاهيم‌ (انتزاعات‌) براي‌ موضوعهاي‌ عيني‌ خود به‌ كار گيرند.
عوامل‌ موضوع‌ مورد بحث‌ كه‌ به‌ طور تجربي‌ مورد اندازه‌گيري‌ قرار مي‌گيرند متغير ناميده‌ مي‌شوند.
اگرچه‌ در اين‌ فرايند بسياري‌ مفاهيم‌، ابداع‌، استفاده‌، پالايش‌ و كنار گذاشته‌ مي‌شوند، اما بسياري‌ از مفاهيم‌ هنوز مبهم‌ و متناقض‌ باقي‌ مانده‌اند و اين‌ امر نبايد شگفت‌انگيز باشد.
دانشمندان‌ علوم‌ اجتماعي‌ با مسئله‌ دشوار تمايز مفاهيمي‌ مواجهند كه‌ مشتركاً مردم‌ به‌ كار مي‌برند و دانشمندان‌ نيز درصددند همان‌ مفاهيم‌ را مطالعه‌ كنند.
اما با پيشرفت‌ علوم‌ اجتماعي‌ دايره اصطلاحات‌ اين‌ علوم‌ نيز گسترش‌ خواهد يافت‌.
دقت‌ و صراحت‌ در كاربرد مفاهيم‌ با تعاريف‌ حاصل‌ مي‌شود.
دو نوع‌ مهم‌ تعاريف‌ در پژوهشهاي‌ علوم‌ اجتماعي‌ عبارتند از: تعاريف‌ مفهومي‌ و عملياتي‌.
تفاوت‌ اين‌ دو مهم‌ است‌ چرا كه‌ به‌ دانشمندان‌ كمك‌ مي‌كنند تصميم‌ بگيرند تا چگونه‌ متغيرها اندازه‌گيري‌ شوند.

تعاريف‌ مفهومي‌

تعاريفي‌ كه‌ مفاهيم‌ را با استفاده‌ از ديگر مفاهيم‌ توصيف‌ مي‌كنند تعاريف‌ مفهومي‌ ناميده‌ مي‌شوند.
تعاريفي‌ كه‌ از مفاهيم‌ ديگري‌ براي‌ توصيف‌ بعضي‌ از مفاهيم‌ استفاده‌ مي‌كنند. پژوهشگران‌ همچنين‌ از اصطلاحات‌ اوليه‌ كه‌ حقيقي‌ و قابل‌ تعريف‌ هستند با كمك‌ مفاهيم‌ ديگر يا اصطلاحات‌ اشتقاقي‌ كه‌ خود با استفاده‌ از اصطلاحات‌ اوليه‌ ساخته‌ شده‌اند در تعاريف‌ مفهومي‌ مورد استفاده‌ قرار مي‌دهند.
در موارد معيني‌ اينها به‌ عنوان‌ متغيرهاي‌ فرايند پژوهش‌ مورد استفاده‌ قرار مي‌گيرند. مثلاً، «قدرت‌» از نظر مفهومي‌ اين‌ گونه‌ تعريف‌ مي‌شود: توانايي‌ شخصي‌ (مثلاً يك‌ فرد، گروه‌ يا ايالت‌) براي‌ واداشتن‌ شخصي‌ ديگر براي‌ انجام‌ دادن‌ بعضي‌ اعمال‌ كه‌ شخص‌ اول‌ نمي‌تواند انجام‌ دهد.
مثال ديگر:
مفهوم‌ «محروميت‌ نسبي‌» به‌ معناي‌ تفاوت‌ بين‌ «ميزان‌ توقعات‌» و «ميزان‌ تواناييها» تعريف‌ مي‌شود، «ميزان‌ توقعات‌» به‌ نوبه خود به‌ معناي‌ كالاها و وضع‌ زندگي‌ است‌ كه‌ مردم‌ اعتقاد دارند، استحقاق‌ آن‌ را دارند و «ميزان‌ تواناييها» به‌ معناي‌ كالاها و وضعي‌ است‌ كه‌ مردم‌ فكر مي‌كنند توانايي‌ به‌ دست‌ آوردن‌ و حفظ‌ آن‌ را دارند.
در اين‌ مثال متغيرهاي‌ ميزان‌ توقعات‌ و ميزان‌ تواناييها خود مفهوم‌ هستند ما نمي‌توانيم‌ ميزان‌ توقعات‌ را حس‌ كنيم‌، فقط‌ مي‌توانيم‌ آنها را از طريق‌ فرايندهاي‌ تعقلي‌ مجرد ادراك‌ كنيم‌.
در اين‌ فرايند تعدادي‌ از مفاهيم‌ براي‌ تعريف‌ مفاهيمي‌ ديگر مورد استفاده‌ قرار مي گيرد‌، اما فرايند تعريف‌ امكان‌ دارد در همين‌جا متوقف‌ نگردد. مثلاً «محروميت‌ نسبي‌» به‌ عنوان‌ يك‌ نظريه‌ به‌ پرسش‌ «تواناييها، توقعات‌ و ادراكها چيست‌»، پاسخ‌ نمي‌دهد. اين‌ مفاهيم‌ وضوح‌ بيشتري‌ مي‌طلبد.
مثلاً، «توقعات‌» مجموعه‌اي‌ از هنجارهاي‌ محيط‌ اقتصادي‌، اجتماعي‌، فرهنگي‌، سياسي‌ را بدون‌ واسطه‌ دربر مي‌گيرد.
اما منظور از «هنجارها»، «بي‌واسطه‌»، «اجتماعي‌»، «فرهنگي‌»، «اقتصادي‌» و «سياسي‌» چيست‌؟
اين‌ مفاهيم‌ را هنوز مي‌توان‌ با مفاهيم‌ ديگر به‌ همين‌ ترتيب‌ تعريف‌ كرد.
در مرحله‌اي‌ از فرايند تعريف‌، با مفاهيمي‌ مواجه‌ مي‌شويم‌ كه‌ نمي‌توان‌ آنها را با مفاهيم‌ ديگر تعريف‌ كرد.
اين‌ مفاهيم‌ اصطلاحات‌ اوليه‌ يا بديهي‌ ناميده‌ مي‌شوند.
مثلاً، رنگها، صداها، بوها، و مزه‌ها اصطلاحات‌ اوليه‌اند.
آنها واضح‌اند و معمولاً از طريق‌ مثالهاي‌ تجربي‌ ساده‌ و روشن‌ درك‌ مي‌شوند.
هم‌ دانشمندان‌ و هم‌ افراد عادي‌ بر معناي‌ آن‌ توافق‌ دارند، اين‌ خود باعث‌ سهولت‌ ارتباط‌ بين‌ محققين‌ و مشكلات‌ برنامه‌ريزي‌ پژوهش‌ و نيز يافته‌هاي‌ آن‌ مي‌شود.
مثلاً دانشمندي‌ به‌ يك‌ رفتار واقعي‌ اجتماعي‌ اشاره‌ كرده‌ و آن‌ را «رأي‌دادن‌» تعريف‌ مي‌كند.
واژه «رأي‌دادن‌» نشانگر مجموعه‌اي‌ از رفتارهاي‌ قابل‌ مشاهده‌ است‌ كه‌ به‌ سادگي‌ قابل‌ توصيف‌ و بهره‌برداري‌ است‌ كه‌ شامل‌ مراحل‌ مختلفي‌ نظير (حركت‌ به‌ سمت‌ صندوق‌ رأي‌) مي‌باشد گرچه‌ نيازي‌ به‌ چنين‌ تعريفي‌ ندارد.
به‌ اين‌ ترتيب‌ «رأي‌دادن‌» در ارائه‌ نظريه‌ و پژوهش‌ واژه‌اي‌ ابتدايي‌ محسوب‌ مي‌شود.

تعاريف‌ مفهومي‌ شامل‌ اصطلاحات‌ اوليه‌ و اصطلاحات‌ اشتقاقي‌اند.
اصطلاحات‌ اشتقاقي‌ آنهايي‌اند كه‌ با اصطلاحات‌ اوليه‌ تعريف‌ مي‌شودند.
بنابراين‌ با اصطلاحات‌ اوليه‌اي‌ مانند «فرد»، «ارتباط‌ متقابل‌»، «دو يا بيشتر» و «به‌ طور منظم‌» مي‌توانيم‌ «گروه‌» (اصطلاح‌هاي‌ اشتقاقي‌) را به‌ اين‌ صورت‌ كه‌ دو يا چند فرد كه‌ به‌ طور منظم‌ با هم‌ ارتباط‌ متقابل‌ دارند تعريف‌ نماييم‌.
امتياز اصلي‌ اصطلاحات‌ اشتقاقي‌ در اين‌ است‌ كه‌ مي‌توان‌ توسط‌ آنها به‌ راحتي‌ و به‌ طور موثر به‌ پديده‌هاي‌ پيچيده‌ اشاره‌ كرد.
مشهود است‌ كه‌ اصطلاحات‌ اشتقاقي‌ آسان‌تر مورد استفاده‌ قرار مي‌گيرند تا اصطلاحات‌ اوليه‌.
تصور كنيد كه‌ چقدر مشكل‌ است‌ كه‌ مداوماً اصطلاحات‌ اوليه‌ را كه‌ تعريف‌ گروه‌ را تشكيل‌ مي‌دهند تكرار كنيم‌.
در نهايت‌، تعاريف‌ مفهومي‌ نه‌ درست‌اند و نه‌ نادرست‌.
همان‌گونه‌ كه‌ پيشتر خاطرنشان‌ شد، مفاهيم‌ نمادهايي‌اند كه‌ امكان‌ برقراري‌ ارتباط‌ را آسان‌ مي‌كنند.
تعاريف‌ مفهومي‌ يا براي‌ ارتباط‌ و پژوهش‌ مفيدند يا نيستند.
در واقع‌، مي‌توان‌ يك‌ تعريف‌ را با اين‌ پرسش‌ كه‌ آيا تعريف‌ ثبات‌ دارد، مورد نقد قرار داد، اما هيچ‌ انتقادي‌ بر درستي‌ يك‌ تعريف‌ مفهومي‌ وجود ندارد.

تعاريف‌ مفهومي‌ كه‌ موجب‌ آساني‌ ارتباط‌ مي‌شوند، در ويژگيهاي‌ اصلي‌ زير مشترك‌اند:
1. تعريف‌ بايد خصوصيات‌ و كيفيات‌ مربوط‌ به‌ خود را دربر گيرد، بايد شامل‌ همه مواردي‌ كه‌ آن‌ ويژگيها را دارند باشد و موارد غير مرتبط‌ آن‌ را دربر نگيرد.
2. تعريف‌ بايد با كلمات‌ ديگري‌ به‌ جز خود آن‌ مفهوم‌ تعريف‌ شود، مثلاً، تعريف‌ «ديوان‌سالاري‌» به‌ عنوان‌ سازماني‌ كه‌ كيفيات‌ ديوان‌سالارانه‌ دارد يا «قدرت‌» كيفيتي‌ است‌ كه‌ با شركت‌ مردم‌ قدرتمند به‌ وجود آمده‌، ارتباط‌ را آسان‌ نمي‌كند.
3. تعريف‌ مثبت‌ بر تعريف‌ منفي‌ رحجان‌ دارد. تعريف‌ «هوش‌» به‌ عنوان‌ صفتي‌ كه‌ فاقد رنگ‌ و وزن‌ است‌، كمك‌ چنداني‌ براي‌ درك‌ آن‌ نمي‌كند، زيرا بسياري‌ از پديده‌ها چنين‌ صفاتي‌ دارند. تعاريف‌ مثبت‌ به‌ وضوح‌ به‌ نگرشهايي‌ براي‌ مفاهيمي‌ كه‌ قرار است‌ تعريفي‌ ارائه‌ دهند اشاره‌ دارند كه‌ بسيار شاخص‌ و منحصر به‌ فرد است‌.
4. تعريف‌ بايد با استفاده‌ از اصطلاحات‌ روشن‌ بيان‌ شود. اصطلاحي‌ همانند «محافظه‌كاري‌» معاني‌ مختلفي‌ براي‌ افراد مختلف‌ دارد. اين‌ اصطلاح‌ نبايد براي‌ تعريف‌ استفاده‌ شود، مگر آنكه‌ در مورد معناي‌ آن‌ توافق‌ وجود داشته‌ باشد.

تعاريف‌ عملياتي‌

تعريف‌ عملياتي‌ شامل‌ فرايندهايي‌ است‌ كه‌ پژوهشگر جهت‌ تثبيت‌ موجوديت‌ پديده‌اي‌ از طريق‌ مفهوم‌ دنبال‌ مي‌كند. هنگامي‌ كه‌ پديده‌اي‌ قابل‌ مشاهده‌ مستقيم‌ نباشد، دانشمندان‌ از تعاريف‌ عملياتي‌ استفاده‌ مي‌كنند.

اغلب‌ ويژگيهاي‌ تجربي‌ يا حوادثي‌ كه‌ با مفاهيم‌ عرضه‌ مي‌شوند، مستقيماً به‌ مشاهده‌ در نمي‌آيند. مثلاً مفاهيم‌ «قدرت‌»، «محروميت‌ نسبي‌»، «هوش‌» و «رضايت‌» و به‌ طور كلي‌ هر صفت‌ غيررفتاري‌ (از قبيل‌ ادراكات‌، ارزشها و گرايشها) را نمي‌توان‌ به‌ طور مستقيم‌ مشاهده‌ كرد.
در اين‌ قبيل‌ موارد، وجود تجربي‌ يك‌ مفهوم‌ بايد استنباط‌ گردد.
اين‌ نوع‌ استنتاجها از طريق‌ تعاريف‌ عملياتي‌ به‌ دست‌ مي‌آيد.
تعاريف‌ عملياتي‌ مرجع‌ تجربي‌ براي‌ مفاهيم‌ فراهم‌ مي‌آورند.
تعاريف‌ عملياتي‌ پلي‌ ميان‌ سطوح‌ نظري‌ ـ مفهومي‌، تجربي‌ ـ مشاهده‌اي‌ مي‌باشد.
اين‌ تعريف‌ عملياتي‌ مجموعه‌اي‌ از روشهاست‌ كه‌ فعاليتهاي‌ لازم‌ براي‌ ايجاد تجربي‌ وجود يا درجه‌اي‌ از وجود يك‌ پديده توصيف‌ شده‌ با مفهوم‌ را توصيف‌ مي‌كند.
اين‌ گونه‌ فعاليت‌ به‌ معاني‌ مفاهيم‌ عينيت‌ مي‌بخشند؛ تعاريف‌ عملياتي‌ روشهاي‌ اندازه‌گيري‌ را پي‌مي‌ريزند كه‌ معيارهاي‌ كاربرد تجربي‌ مفاهيم‌ را فراهم‌ مي‌آورند.
بنابراين‌ تعاريف‌ عملياتي‌ همانند پلي‌ سطوح‌ نظري‌ ـ مفهومي‌ و مشاهده‌اي‌ ـ تجربي‌ را به‌ هم‌ مرتبط‌ مي‌كند. اين‌ نوع‌ تعاريف‌ عملياتي‌(چه‌ بايد كرد و چه‌ بايد مشاهده‌ كرد) را براي‌ آوردن‌ پديده تعريف‌ شده‌ به‌ محدوده تجربه پژوهشگر لازم‌ است‌ را معين‌ مي‌كنند.
دانشمندان‌ از طريق‌ تخصيص‌ فرايندهاي‌ اندازه‌گيري‌ كه‌ لازمه‌ شاخصهاي‌ تجربي‌ است‌ به‌ مفاهيمي‌ كه‌ به‌ طور مستقيم‌ ويژگي‌ قابل‌ مشاهده‌اي‌ ندارند معناي‌ واقعي‌ مي‌بخشند.
بنابراين‌ تعاريف‌ عملياتي‌، تثبيت‌ موجوديت‌ آن‌ مفاهيم‌ را ممكن‌ مي‌سازند.
ايده تعاريف‌ عملياتي‌ را مكتب‌ فكري‌ عمل‌ گرايي‌ از طريق‌ بررسي‌ كارهاي‌ فيزيكداني‌ به‌ نام‌ پي‌. دبليو. بريجمن‌ توسعه‌ داد.
ايده اصلي‌ او اين‌ است‌ كه‌ معني‌ هر مفهوم‌ علمي‌ بايد با استفاده‌ از عملياتي‌ كه‌ معياري‌ خاص‌ براي‌ كاربردش‌ را مي‌آزمايد مشخص‌ شود.
معناي‌ يك‌ مفهوم‌، به‌ طور كامل‌ و منحصراً در تعريف‌ عملياتي‌ بيان‌ مي‌گردد.
بريجمن‌ توضيح‌ مي‌دهد:
مفهوم‌ طول‌ وقتي‌ ثابت‌ است‌ كه‌ وسيله اندازه‌گيري‌ آن‌ ثابت‌ باشد. مفهوم‌ طول‌ شامل‌ همان‌ مقداري‌ است‌ كه‌ با كاربرد طول‌ مشخص‌ مي‌شود، نه‌ چيزي‌ بيشتر از آن‌. به‌ طور كلي‌ هر مفهوم‌ بيشتر از مجموعه عملياتهاي‌ آن‌ معنا نمي‌دهد. يك‌ مفهوم‌ معادل‌ و هم‌معناي‌ مجموعه‌ عمليات‌ متناظر آن‌ است‌.[
بنابراين‌ تعريف‌ عملياتي‌ «طول‌» روشي‌ شامل‌ استفاده‌ از خط‌كش‌ را براي‌ تعيين‌ فاصله بين‌ دو نقطه‌ مشخص‌ مي‌كند. تعريف‌ عملياتي‌ «وزن‌» نحوه تعيين‌ وزن‌ با استفاده‌ از ابزاري‌ مناسب‌ مثل‌ ترازوست‌.
به‌ همين‌ ترتيب‌، اصطلاح‌ «سخت‌تر» را هنگامي‌ كه‌ مثلاً براي‌ موادمعدني‌ به‌ كار مي‌رود به‌ طريق‌ عملياتي‌ به‌ اين‌ ترتيب‌ مي‌توان‌ توصيف‌ كرد: «براي‌ تعيين‌ اينكه‌ ماده معدني‌ 1m سخت‌تر از ماده معدني‌ 2m است‌، لبه تيز 1m را بر سطح‌ 2m مي‌كشيم‌ (عمليات‌ آزمون‌) ؛ اگر خراشي‌ ايجاد شود، مي‌گوييم‌ 1m از 2 mسخت‌تر است‌ (نتيجه ويژه آزمون‌).
تعريف‌ عملياتي‌ هوش‌ مي‌تواند شامل‌ اجراي‌ آزمون‌ ويژه‌اي‌ باشد. نتايج‌ آزمون‌، پاسخهاي‌ افراد آزمايش‌شده‌ يا خلاصه‌اي‌ كمّي‌ از پاسخهاي‌ آنان‌ است‌.

سطوح سنجش

متغيرها در چهار سطح مورد سنجش قرارمي گيرند و برحسب اين سطوح، چهار نوع مقياس زير را مي توان ازهم تميز داد.
مقياس اسمي، مقياس ترتيبي، مقياس فاصله اي، مقياس نسبي.

1. سطح اسمي: سطح اسمي پائين ترين سطح اندازه گيري است كه طي آن بود يا نبود يك صفت موردسنجش قرارمي گيرد. متغيرهايي كه در اين سطح بررسي مي شوند، يا دو ارزشي (دو وجهي) هستند؛ مانند، زن بودن يا مرد بودن ؛يا چند ارزشي هستند؛ مانند رشته هاي تحصيلي، - جامعه شناسي، جغرافيا، شيمي و ...

2. سطح ترتيبي: اين سطح كمي پيشرفته تر از سطح اسمي است؛ علاوه بر دارا بودن يا دارا نبودن يك صفت مي توان ترتيب آنها را نيز از لحاظ شدت و ضعف نسبي تعيين نمود. اشكال عمدة اين سطح معلوم نبودن فاصله ميان طبقات است.

مثال:طبقه بندي افرادبرحسب ميزان فعاليت دردرس خواندن.
داراي فعاليت كم داراي فعاليت متوسط بسيارفعال

دراين جا معلوم نيست كه فاصلة بين فعاليت كم با متوسط مساوی فعاليت متوسط تا زياد است، کمتر است يا بيشتر.

3. سطح فاصله اي: اين سطح از سطوح قبلي، پيشرفته تراست. در اين سطح علاوه بر دارا بودن يا دارا نبودن، شدت و ضعف طبقات، مي توان سنجيد كه يك صفت را چقدر بيشتر يا كمتر از شخص ديگري دارا است.
مثال: معدلي ر ادر نظر مي گيريم؛


19 18 17 15 17 12 75/11 11


4. سطح نسبي: سطح نسبي دقيق ترين سطح اندازه گيري است كه علاوه بر داشتن ويژگي هاي سطوح قبلي مبناي اندازه گيري آن صفر مطلق است. اين نوع اندازه گيري در واقع نوعي از مقياس فاصله اي است كه تنها تفاوت آن با سطح فاصله اي در اين است كه مبدأ سنجش صفر است.

50000 40000 30000 20000 10000 0



شاخص سازي

به فرايند تعيين نمودهاي عيني قابل بررسي تجربي و قابل اندازه گيري مفاهيم انتزاعي، شاخص سازي مي گويند.
شاخص سازي يعني تبديل کردن مفاهيم به عدد . شاخص آن چيزي است که قابل مشاهده است.
به عبارتي شاخص سازي يعني پيدا کردن ما به ازاء آن متغير در جهان واقعي و دنياي قابل مشاهده.
شاخص هاي مفاهيم بايد متناسب با ارزش هاي خاص جامعةآماري باشند و نيز بايد شرايط مكاني و زماني خاص مورد توجه قرار گرفته و رابطة مستقيم با واژه هاي مورد مطالعه داشته باشند.
برخي مفاهيم را مي توان بطور مستقيم شاخص سازي كرد، مثل، مفهوم موفقيت آموزشي كه با شاخص معدل درسي قابل عيني كردن است، ولي برخي مفاهيم پيچيده بوده و نمي توان بطور مستقيم آنها را شاخص سازي كرد.
در اينجا محقق ابتدا دست به تعيين بعد مي زند (بعدسازي)، سپس، بر اساس ابعاد مفهوم، شاخص سازي را انجام مي دهد.
شاخص ها، نشانه ها و نمودهاي قابل اندازه گيري ابعاد مفهوم را معين مي سازند.

مثال : پايگاه اجتماعي
بعد1: درآمد شاخص : 1هزارتومان، 2هزارتومان، …و n هزارتومان
بعد 2: تحصيلات شاخص : بيسواد ، پنجم ابتدائي ، سيكل ، ديپلم وفوق ديپلم ،كارشناسي ،كارشناسي ارشد و دكترا
بدين ترتيب محقق از طريق تعريف عملي متغيرها وارد دنياي عينيت ها مي شود.

نکته:
مشاهده صرفا مشاهده با چشم نيست بلکه اثر آن است يعني درک وجود يک چيز با عقل و حس و درک.
شاخص آخرين مرحله مواجهه با واقعيت است .

تمرين:
مفهوم مشارکت را شاخص سازي کنيد .
مرحله 1) مشخص کنيد که سازه است يا متغير
استدلال :چون بعد دارد پس سازه است .
مرحله 2) ابعاد آن را مشخص مي کنيم
توجه :بين ابعاد رابطه بزرگتر ،کوچکتري وجود ندارد . ابعاد قابل تقليل و تغيير به هم نيستند .
ابعاد مشارکت :سياسي ،اقتصادي ،فرهنگي ،اجتماعي
مرحله 3) براي ابعاد شاخص مشخص مي کنيم .
مشارکت سياسي = شرکت در انتخابات
مشارکت اقتصادي = براي ساختن مدرسه، مسجد و... پول پرداخت کردن
مشارکت فرهنگي = شرکت در هيئت مذهبي
مشارکت اجتماعي = در روستا قرار است ماشين شهرداري زباله جمع کند.
عده اي همکاري مي کنند، عده اي نه

۱۳۸۷ فروردین ۱۰, شنبه

مرد هزار چهره نوروز 87


مهران مدیری با کار جدیدش "مرد هزار چهره" توانسته است تا موج وسیعی را در سطح جامعه ایجاد کند . هر چند این مطلب برای کسی مثل او چیز عجیبی نیست اما طبق معمول که کارهای او شاکیانی را به دنبال داشته است، این بار اولین چراغ شکایت را ثبت احوال شیراز از این سریال روشن کرد.

اداره كل ثبت احوال استان فارس از تهيه كنندگان مجموعه تلويزيوني مرد هزار چهره شكايت كرد.
وکیل اداره كل ثبت احوال استان فارس ، با تهیه و تقدیم دادخواستی به دادگستري فارس از مسئولان و دست اندركاران مجموعه تلويزيوني مرد هزار چهره شكايت كرد.
در اين دادخواست مواردي به عنوان دلايل و مستندات توهين بيان شده است از جمله: انتصاب شخصيت اصلي داستان به عنوان شخص كلاهبردار شياد و متقلب در مجموعه ثبت احوال شيراز، ارائه فضاي بي نظم و خارج از شان اداري در ثبت احوال شیراز و القاي سوئ استفاده از موقعيت شغلي توسط كاركنان اداره كل ثبت احوال شیراز. در اين دادخواست، ثبت احوال استان فارس خواستار اعاده حیثیت و دریافت 21 ميليارد ريال به عنوان خسارت معنوي وارد شده به مجموعه ثبت احوال شيراز شده است.


فکر کنم جماعت محترم پزشکان، که اصولا دست به شکایت کردنشان خیلی خوب است گروه دوم شوند. البته نیروی انتظامی هم پایش کشیده شده. حالا نمی دانم گروه های بعدی شکایت کننده
( شاعران،...) چه کسانی هستند.
حرف از شعر شد، یک کاریکاتور از بزرگمهر حسینی که خیلی با مضمون
این قسمت سریال (فکر میکنم نهم - جمعه 9 فروردین) که دیشب پخش شد مطابقت داره به یادم اومد. دیدنش خالی از لطف نیست!

تکیه کلام مهران مدیری در این سریال و مشابهت آن با تشویق شناخته شده در اذهان مردم، از مهمترین حواشی این سریال بوده است، که حتی گمانه زنی هایی را برای ادامه پخش آن در افواه عمومی ایجاد کرده است.
بهر حال برادران قاسم خانی و مهران مدیری به وضوح و به طرز ماهرانه، عمیق و جامعه شناسانه ایی از قضیه "شهرام جزایری" الهام گرفته اند و داستانی چندلایه و جذاب نوشته اند، به نظرم مدیری در این مجموعه شانه به شانه "وودی آلن" زده است و می شود گفت "وودی آلن ایرانی" متولد شده است (اتفاقا تیپی و کاراکتری که مسعود شصت چی دارد بی شباهت به وودی آلن هم نیست: مردی ساده لوح و خوش قلب با عینک دسته شاخی که درگیر واقعیات کثیف می شود!)


اما فضای این سریال بیشتر به کتاب پخمه عزیز نسین (نویسنده ترکیه ای ) مشابه است.
پیشنهاد می‌کنم که این کتاب را بخوانید (یک نسخه از کتاب به صورت تصویر در اینجا وجود دارد).
در مقدمه این کتاب نوشته شده است: «عزیز نسین تا کنون سه داستان بزرگ نوشته که به نظر خودش «پخمه» از همه جالب‌تر و شیرین‌تر است و شما در خلال مطالب آن خیلی چیزها یاد خواهید گرفت. البته اسم اصلی این داستان «تک دلیک» است .


اما پخش این سریال تا اینجا واکنشهای مختلفی را به همراه داشته است. تیتر برخی از نقدها و مطالب از قرار زیر است:


مهران مدیری یا فرزاد حسنی 2 !؟
مرد هزار پخمه
مردان هزار چهره جامعه ما
هزاران چهره‌ی قدرت سرکش
آیا مهران مدیری طرح امنیت اجتماعی ِ نیروی انتظامی را به سخره گرفته ؟
جسارت و رندی ستودنی مدیری و قاسم خانی در هجو طرح امنیت اجتماعی
مرد هزار چهره و تکیه کلام حاشیه ساز
مهران مدیری و نشان دادن سیستم مدیریت کلنگی!
مرد هزار چهره با شمشیر طنز انتقادی این بار به جنگ نیروهای انتظامی و امنیتی رفته
مرد هزار چهره آینه اخلاق ما
"مرد هزار چهره" آخرین کار مهران مدیری در صداوسیما خواهد بود!

۱۳۸۶ اسفند ۲۵, شنبه

مقایسه آماری مخاطبان رادیو و تلویزیون

این دو تحقیق که در تاریخ 3 و 4 دیماه 1386 از طرف مرکز تحقیقات صدا و سیما انجام گرفته نشان می دهد که در بین مخاطبین این رسانه در فصل پائيز 86، ميانگين مدت تماشاي برنامه هاي سيماي جمهوري اسلامي ايران، تقریبا 6/1 برابر بیش از شنوندگان انواع برنامه ها ی رادیو است.
بر این اساس 67 درصد از مردم شهرهاي داراي مراکز «راديويي و تلويزيوني» «شش تا هفت» روز بيننده برنامه هاي تلويزيون هستند و ميانگين مدت تماشاي برنامه ها در بين بينندگان 4 ساعت و 8 دقيقه در روز بوده است.
طبق اين گزارش، ميانگين مدت زمان گوش دادن به راديو 2 ساعت و 40 دقيقه بوده است که پخش اخبار و برنامه هاي خبري با 86% و برنامه هاي تفريحي و سرگرم کننده يا 77% ، برنامه هاي ارشادي و تربيتي با 60% و پخش برنامه هاي علمي و آموزشي با 60% از موفقيت بيشتري برخوردار بودند و در مجموع 86 درصد شنوندگان در حد «خيلي زياد و زياد» از برنامه هاي راديو رضايت داشتند.
در معاونت سیما هم شبکه سوم سيما با 2/85 درصد، شبکه اول با 5/83 درصد، شبکه دوم با 8/82 درصد، شبکه خبر با 7/50 درصد، شبکه چهار با 6/44 درصد، بيشترين و کمترين ميزان درصد بيننده را در فصل پائيز 86 دارا بودند.
گفتني است 6/80 درصد بينندگان در حد «خيلي زياد و زياد» از برنامه هاي تلويزيون راضي بودند.
مهمترين پيشنهادهاي شنوندگان براي بهبود برنامه هاي راديو شامل: متنوع شدن برنامه ها، پخش بيشتر موسيقي هاي درخواستي، بررسي مشکلات مردم در برنامه ها، پخش بيشتر برنامه هاي آموزشي و افزايش مدت زمان پخش برنامه ها بوده است.
و مهمترين پيشنهادهاي بينندگان عبارت بود از: پخش بيشتر برنامه هاي علمي و آموزشي، متنوع شدن برنامه ها، پخش بيشتر برنامه هاي طنز، پخش بيشتر سريال و فيلم هاي سينمايي و...

۱۳۸۶ اسفند ۱۲, یکشنبه

موضوعاتی که از نظر من به عنوان معضل در سازمان صدا و سیما وجود دارند:


1- وجود بروکراسی مزمن و دست و پا گیر در امور و استفاده نکردن از ظرفیتهای تکنولوژی ارتباطی نوین:

البته این مشکل در سطح کل کشور وجود دارد اما وقتی در مورد یک رسانه که قطب رسانه ای کشور هم هست مطرح شود، باید به آن جدی تر توجه کرد. در زمانی که رسانه به یکی از سریعترین و پر شتاب ترین ابزارهای انتقال اطلاعات در جامعه تبدیل شده، نمی شود به سبک 50 سال پیش برای یک درخواست فنی یا اداری کوچک یا یک دستورالعمل ساده با دبیرخانه و کارتابل و شماره و امضا و نامه رسان و n عامل دیگرمتوقف ماند.
بهترین راه، استفاده از ایمیل و شبکه های داخلی فعال و امن برای انجام این امور است که البته شرکتهای خصوصی در این زمینه خیلی فعالتر و جلوتر ا ز شرکتهای بزرگ دولتی هستند.

2- استفاده ناقص و بی اثر از تکنولوژی دیجیتال:
در این زمینه باید بگویم که متاسفانه دچار یک دیجیتال زدگی شده ایم. نمیدانم که چه اصراری بر خرید و نصب و تجهیز سیستمهای صوتی، تصویری و ارتباطی دیجیتال بدون آموزش صحیح و کامل نیروها وجود دارد؟
وقتی که مثلا در معاونت صدا از یک سیستم کامل دیجیتال صدا (استودیو دیجیتال) با آن هزینه بالا به علت عدم آشنایی عوامل برنامه ساز فقط و فقط برای ضبط صدا روی هارد یا cd استفاده میشود و بقیه مراحل مانند ویرایش، میکس، بازشنوایی، نظارت و پخش بصورت آنالوگ (همان نوارهای ریل آشنا) صورت میگیرد دیگر چه دیجیتالی؟
یا مثلا در دوبلاژ تنها قسمت دیجیتال، ضبط صدای دوبلورها با استفاده ازنرم افزار روی هارد است وبقیه قسمتها مانند باندسازی، میکس، نظارت و بازبینی و پخش، با کپچر کردن فیلم روی نوارها که هزینه بسیار و زمان زیادی را می طلبد صورت میگیرد.
هر چند دراین بخشها فعالیتهای خوبی هم صورت گرفته که البته تلاشهای سیما از صدا خیلی جلوتر و سازمان یافته تراست (به دلیل حجم بالا و ماهیت پیچییده فایلهای تصویری نسبت به صوتی) اما بهرحال ما فقط انبوهی از تجهیزات دیجیتال را در اختیار داریم که نمی توان به آن سیستم رسانه دیجیتال گفت.

3- عنصر آموزش:
موضوع دیگر عنصرمهم آموزش است که کم توجهی به آن در میان کارکنان و فقدان برنامه منسجم وانگیزه آفرین برای ارتقای سطح آگاهی و بینش کارکنان و مدیران رسانه در طول سالیان متمادی باعث شده تا لطمات زیادی از این جهت بر سازمان وارد شود. چه بسیار از افراد باهوش و نخبه ای که در این سازمان حضور داشتند و به علت فضای رکود و رخوت ناشی از نبود طراوت و شادابی و پشتیبانی مالی مناسب، سازمان را ترک کرده و جذب بخش خصوصی و بازار پررونق آن شدند. و یا اگر هم ترک نکرده اند بیشتر انرژی و خلاقیت خود را در خارج از سازمان بروز داده و اینجا را به اولویت دوم و یا سوم خود تقلیل داده اند که این دومی به مراتب لطمات بیشتری به سازمان زده است. هر چند به تازگی دیدگاه جدید و خوبی در سازمان شکل گرفته که باعث رشد و افزایش فعالیتهای پژوهشی و علمی در واحدهای آموزشی سازمان و دانشکده صدا وسیما شده است اما بقدری در این زمینه (بخصوص آموزش کارکنان) غافل بوده ایم که تلاش بسیار می طلبد تا دوباره به مسیر اصلی باز گردیم.


مرور مطالب:
دروسی را که استاد تا اینجا در کلاس مطرح کرده اند بیشتر حول دو دیدگاه عمده (2 اردوگاه علمی) درزمینه نگرش به مسایل مختلف و بررسی آنان (مخصوصا در حوزه رسانه) است:

1- دیدگاه طبیعت گرا:
این دیدگاه که یک نوع نگاه تعمیمی است، به دنبال ساده کردن پدیده ها از طریق استفاده از اعداد، ارقام و کنترل آنها است. همچنین در این دیدگاه علت امورمورد بررسی قرار میگیرد و فرقی میان پدیده های طبیعی و امور انسانی وجود ندارد - روش مسلط در این گرایش، روش علوم تجربی است.

2- دیدگاه فرهنگ گرا:
در مقابل طبیعت گرایان، فرهنگ گرایان به دنبال تفرید، معنا، دلیل، اراده و فهم پدیده ها هستند. در این گرایش هر پدیده ای در زمینه و بستر خود مورد بررسی قرار می گیرد و شیوه بررسی هم کیفی است.

۱۳۸۶ اسفند ۱, چهارشنبه

وبلاگ به مثابه يك رسانه


وبلاگ به مثابه يك رسانه

در وبلاگ‌ها ديگر شاهد رابطه سنتي يك‌طرفه رسانه‌هاي قديم نيستيم و هر فرد همزمان مي‌تواند هم گيرنده و هم فرستنده باشد.
بدين ترتيب مخاطبان نه تنها نقش فعال‌تري به عنوان دروازه‌بان در گزينش، تغيير و اصلاح مطالب پيدا مي‌كنند بلكه حتي ديگر چيزي به نام باز‌خورد هم معني چنداني نخواهد داشت.

در سال 1969 دو دانشگاه استانفورد و كاليفرنيا براي انجام پژوهش‌هايي نظامي از طريق رايانه به هم متصل شدند. اين شبكه اطلاعاتي «آرپانت» ناميده مي‌شد كه آژانس طرح‌هاي پژوهشي پيشرفته در وزارت دفاع آمريكا مأمور طراحي آن بود و هدفش مرتبط كردن رايانه‌هايي بود كه توسط ارتش، پيمانكاران و دانشگاه‌ها پژوهش‌هايي براي وزارت دفاع آمريكا انجام مي‌داد. در اين زمان هنوز pcها ابداع نشده بودند.

اما در دسامبر 1990 اينترنت فعاليت خود را به صورت شبكه‌اي جهاني آغاز كرد. 15 سال بعد مطابق تحقيقات سايت internet world stats تعداد كاربران اين شبكه به يك ميليارد و 18 ميليون نفر (يعني 7/15 درصد كل جمعيت دنيا) رسيد.

در ايران نيز دسترسي مردم به اينترنت از 1995 آغاز شد كه در سال‌هاي نخست تعداد كاربران آن از 250 هزار تن تجاوز نمي‌كرد، اما به گفته وزير ارتباطات و فناوري اطلاعات اين آمار تا پايان سال 85 به 11 ميليون كاربر مي‌رسد.

تا پيش از عموميت يافتن اينترنت، رسانه‌ها تعريفي كليشه‌اي و كاركردي محدود داشتند، اما با گسترش اينترنت و فرزندان بعدي آن از جمله: سايت‌ها، روزنامه‌هاي الكترونيكي و وبلاگ‌ها، مرزهاي دنياي رسانه‌ها توسعه شگفت‌انگيزي يافت به نحوي كه عملاً سانسور به امري غيرممكن تبديل شد. بدين ترتيب رسانه‌هاي جديد قدرتي بسيار بيشتر از نسل قبلي خود يافتند.

تاريخچه وبلاگ
نخستين بلاگي كه چنين نامي داشت در سال 1994 توسط «ديو وينر» به وجود آمد. اما واژه وبلاگ براي اولين بار در سال 1997 توسط «جان بارگر» در سايت robot wisdom به كار برده شد. تعداد وبلاگ‌ها در آغاز بسيار اندك بود، به نحوي كه تا سال 1999 تنها 23 وبلاگ وجود داشت. اين رقم در اواسط سال 2000 به بيش از 1000 و دو سال بعد به بيش از نيم ميليون رسيد.

در حال حاضر نيز به نوشته سايت ايتاليايي كانا وب بيش از 2/27 ميليون وبلاگ فعال وجود دارد و روزانه بيش از 75 هزار وبلاگ به آنها افزوده مي‌شود (البته تعداد كل وبلاگ‌هاي فعال و غيرفعال شايد از 100 ميليون هم بيشتر باشد).

محتواي وبلاگ‌هاي اوليه غالباً شامل: مجموعه‌اي از لينك‌ها و توضيحات متناسب با علاقه نويسنده بود. سپس وبلاگ‌هايي كه جنبه دفترچه خاطرات شخصي داشت به وجود آمد و در ادامه نيز شاهد وبلاگ‌هايي تخصصي در زمينه‌هاي گوناگون همچون: نجوم، روزنامه‌نگاري، مذهبي، سياسي و... بوديم.

خريدن بلاگر (بزرگترين سرويس وبلاگي) توسط گوگل (بزرگترين موتور جست‌وجوي اينترنتي) از مهم‌ترين دلايل اهميت وبلاگ‌ها در جهان امروز است، ضمن اين كه در حال حاضر هر جا رسانه‌هاي رسمي مثل: راديو، تلويزيون، مطبوعات و خبرگزاري‌ها حضور نداشته باشند اين وبلاگ‌ها هستند كه مي‌توانند كار اطلاع رساني را انجام دهند. از جمله وبلاگ معروف «سلام پكس» كه در جريان جنگ دوم آمريكا و عراق در سال 2003 به عنوان مهم‌ترين منبع خبري، حتي براي بزرگترين خبرگزاري‌ها و روزنامه‌هاي دنيا، در خصوص وضعيت شهر بغداد در آمده بود.

در ايران نخستين وبلاگ‌ها از حدود 5 سال پيش به وجود آمد و در حال حاضر تنها در سايت پرشين بلاگ حدود 700 هزار وبلاگ وجود دارد. كل وبلاگ‌هاي فارسي زبان بيش از 1 میلیون و 200 هزار، تخمين زده مي‌شوند كه البته فقط حدود نيمي از آنها فعال هستند.

انواع وبلاگها
تقسيم‌بندي‌هاي متفاوتي براي وبلاگ‌ها وجود دارد مثلاً به لحاظ محتوا كه آنها را به 3 دسته تقسيم مي‌كنند: گروهي به بيان افكار و ديدگاه‌هاي شخصي نويسنده از طريق نگارش مقاله و يادداشت مي‌پردازند.

برخي به بيان موضوعات تخصصي در زمينه‌هاي گوناگون: مذهبي، سياسي، هنري، علمي و... مي‌پردازند كه مي‌تواند به صورت گروهي اداره شود. اما وبلاگ‌ها به لحاظ قالب هم بدين صورت تقسيم‌بندي مي‌شوند: تصويري (photoblog) ويديويي (videoblog) و صوتي (Audioblog).

ويژگي‌هاي وبلاگ‌ها
ساختن وبلاگ‌ها بسيار راحت است فقط بايد فرم مختصر و ساده‌اي را- كه بيشتر از چند دقيقه طول نمي‌كشد- پر كرد تا صاحب وبلاگ شد. براي گذاشتن مطلب هم در آن نياز به اتصال به اينترنت نيست مي‌توان مطلب را تايپ و پس از اتصال، آن را در وبلاگ Paste كرد.

وبلاگ‌ها به دليل سهولت ساخت و استفاده از آنها و همچنين زبان ساده‌اي كه دارند به قشر خاصي از جامعه محدود نيستند يعني از رئيس جمهوري گرفته تا حتي فروشنده يك فروشگاه مي‌توانند نويسنده وبلاگ باشند.اما شايد مهم‌ترين ويژگي وبلاگ‌ها را بتوان رهايي آنها از محدوديت و قيد و بند سانسور دانست. بدين ترتيب كه در كلاس‌هاي روزنامه‌نگاري مي‌گويند هر رويداد تا پيش از انتشار توسط رسانه‌ها (مطبوعات و راديو و تلويزيون) تحت تأثير عوامل مختلف درون سازماني شامل:

1- سياست‌هاي خبري آن رسانه
2- تأثير ارزش‌هاي اجتماعي، سياسي، مذهبي و فرهنگي و... هر جامعه بر آن رسانه
3- باورها و اعتقادات شخصي خود خبرنگار
4- مسايل فني مثل: كمبود جا در مطبوعات و دقت در راديو و تلويزيون و بدون سازماني شامل:
1 - محدوديت‌هاي قانوني 2- اعمال نفوذ اشخاص حقيقي و حقوقي 3- اعمال نفوذ صاحبان آگهي 4- تأثير گروه‌هاي فشار 5- مخاطبان 6- منابع خبري (روابط عمومي سازمان‌هاي مختلف و خبرگزاري‌ها) قرار مي‌گيرد.

بنابر اين هرگز خبري كه نهايتاً به اطلاع مردم مي‌رسد بازتاب كامل واقعيت نيست اما وبلاگ‌ها چون تحت تأثير اين عوامل نيستند (مگر باورها و اعتقادات شخصي خود نويسنده) و به‌علاوه نويسندگان آنها مي‌توانند هويت خود را پنهان نگهدارند، سانسور در آنها جايي ندارد، بنابر اين نه تنها باعث تخليه رواني و آرامش روحي نويسندگانشان مي‌شوند بلكه در كل با تكثير ديدگاه‌ها باعث افزايش تفاوت‌ها و سؤال‌ها و رشد هويت‌هاي فردي مي‌شوند.

اما از سوي ديگر به دليل آزادي بيان بي‌حد و مرزي كه دارند بعضاً مطالبشان بسيار بي‌پروا و بي توجه به منافع ملي و مصالح ملي است و به همين خاطر گاهي نمي‌توان چندان به صحت نوشته‌هاي آنها اطمينان داشت.

از ديگر ويژگي‌هاي مهم وبلاگ‌ها سرعت بالاي به روز شدن اخبار است كه حتي از راديو هم بيشتر است مثلاً وقتي حدود ساعت 5 صبح 14 دسامبر 2003 خبر دستگيري صدام اعلام شد و مهم‌ترين روزنامه‌هاي آمريكا در بهترين حالت 10 ساعت بعد با انتشار ويژه‌نامه‌اي اين خبر را منتشر كردند در حالي كه وبلاگ‌ها و روزنامه‌هاي الكترونيكي به صورت لحظه به لحظه به انتشار تازه‌ترين اخبار و تصاوير پرداخته بودند.

البته وبلاگ‌ها اين مزيت مضاف را هم دارند كه مي‌توانند از طريق لينك‌هاي متعدد، اطلاعات بيشتري در خصوص موضوع و زمينه كاري خود در اختيار مخاطبانشان قرار دهند.آخرين نكته قابل ذكر در اين زمينه اين است كه وبلاگ‌ها مي‌توانند به صورت منفرد يا بعضاً هماهنگ با هم از طريق تمركز روي موضوعي خاص نقش مؤثري در جلب توجه و تحريك افكار عمومي داشته باشند.

تفاوت وبلاگ و روزنامه كاغذي
1 - وبلاگ‌ها به جاي اخبار جاري و رسمي بيشتر به مخاطبان خود در باره اخبار غيررسمي، خاص و حاشيه‌اي اطلاع مي‌دهند.
2 - نسل جوان امروز روزنامه خوان نيست و به كامپيوتر بيشتر عادت كرده است.
3 - امكان دسترسي به مطالب گذشته (آرشيو) خيلي راحت‌تر از روزنامه‌هاي كاغذي است.
4 - امكان دسترسي به اطلاعات اضافه مرتبط (با توجه به لينگ‌هاي موجود) خيلي راحت‌تر است.
5 - امكان استفاده از صدا، تصوير و فيلم هم در آن وجود دارد.
6 - امكان ذخيره مطالب مورد نظر راحت‌تر است.
7 - امكان ارسال نظرات يا مطالب مورد نظر توسط ايميل بسيار راحت‌تر است.
8 - محدوديت جا وجود ندارد.
9 - هزينه‌هاي كمرشكن تهيه دفتر، تجهيزات، كاغذ، چاپ، توزيع و... را ندارد.
10 - وبلاگ‌ها مي‌توانند هر لحظه اطلاعات خود را تكميل كنند، اما روزنامه‌هاي كاغذي در بند زمان هستند و مجبورند تا شماره يا چاپ بعدي صبر كنند.

دروازه‌باني در وبلاگ
يكي از عوامل مهم و تأثيرگذار در روزنامه‌نگاري سنتي (كاغذي) دروازه‌باني اخبار است. بدين ترتيب كه هر رويدادي تا پيش از انتشار از فيلترها يا به عبارت ديگر دروازه‌بانان گوناگوني مثل: خبرنگار، دبير‌سرويس، سردبير و... عبور مي‌كند.

در نتيجه هيچ‌گاه اخبار، بازتاب كامل واقعيت نيستند چون توسط اين دروازه‌بانان چيزهايي به آنها اضافه يا كم شده است، اما در وبلاگ‌ها ديگر شاهد رابطه سنتي يك‌طرفه فرستنده- گيرنده رسانه‌هاي قديم نيستيم و هر فرد همزمان مي‌تواند هم گيرنده و هم فرستنده باشد، بدين ترتيب مخاطبان نه تنها نقش فعال‌تري به عنوان دروازه‌بان در گزينش، تغيير و اصلاح مطالب پيدا مي‌كنند، بلكه حتي ديگر چيزي به نام باز‌خورد هم معني چنداني نخواهد داشت، چون بازخورد، واكنش گيرنده پيام بود به فرستنده در حالي كه ما امروز ديگر شاهد شخصيت‌هاي مستقلي به نام فرستنده و گيرنده نيستيم.

موبایل رسانه خبری نوین

ظهور یک رسانه خبری تازه

اگرچه از ورود موبایل های دارای قابلیت تصویربرداری و عکاسی به ایران چند سالی می گذرد اما به نظر می رسد افزایش امکانات انتقال این فیلم ها بر روی اینترنت، افزایش گنجایش حافظه آنها ازطریق کارت های دارای حافظه که ظرفیت آن تا هشت گیگابایت می رسد و نیز فراوانی استفاده از"بلوتوث" ( فن آوری دیگری برای انتقال بی سیم فایل ها به تلفن همراه دیگر) سبب شده است تافیلم ها و عکس های گوناگون به سرعت در میان کاربران اینترنت و مشترکان تلفن همراه توزیع شود. به این ترتیب به نظر می رسد، یک رسانه خبری تازه برای انتقال اطلاعات و گزارشهای تصویری دردسترس مردم ایران قرار گرفته است.استفاده از موبایل ها برای ضبط صحنه های مربوط به خبرها و اتفاقات غیرعادی در کشورهای دیگربه امری رایج بدل شده است و شبکه های تلویزیونی خبری از جمله بی بی سی همواره فیلم ها یاعکس های مربوط به وقایع خبری ثبت شده توسط موبایل را که مخاطبان برای آنها می فرستند مورداستفاده قرار داده اند. یک نمونه مشهور از این بهره برداری خبری از تصاویر موبایلها مربوط به بمب گذاریهای لندن درهفتم ژوئیه سال 2005 بود که تصاویر مربوط به آن از شبکه های مختلف خبری پخش شدند.نمونه جنجال برانگیز دیگر مربوط به ضبط تصاویر اعدام صدام حسین دیکتاتور سابق عراق بودکه به طرز وسیعی در شبکه های خبری تلویزیونی و اغلب رسانه ها مورد استفاده قرار گرفت.تصاویر ضبط شده توسط موبایل ها در ایران نیز بارها در شبکه های مختلف خبری و یا رسانه های بین المللی مورد استفاده قرار گرفته است.از جمله، سی ان ان و بی بی سی تصاویر ضبط شده ای را نشان دادند که ماموران پلیس درتهران دختری را که فریاد می زد و کمک می خواست به زور سوار یک اتومبیل پلیس می کنند.


بسیاری از صاحب نظران ارتباطات معتقدند که در هم آمیخته شدن چند ابزار ارتباطی چون دوربین عکاسی، ویدئو و ضبط صوت با تلفن همراه، به خودی خود یک انقلاب رسانه ای در تولید اخبار واطلاعات و باز انتشار آنها محسوب می شود که با افزایش قابلیت های فن آوری مربوط به آن، امکانات تازه ای برای انتشار و دریافت اطلاعات فراهم آورده است.آنها معتقدند که چنین رسانه هایی است که راه را برای مشارکت همگانی در تولید اطلاعات و دستیابی به دمکراسی اطلاعاتی فراهم می آورد."مخاطبان/خبرنگار" بر اساس علائق فردی و ارزش های خبری مربوط به خود، فوریت سوژه، مداخله گری به ثبت این تصاویر خبری یا وقایع اجتماعی می پردازند و به نسبت رسانه های سنتی، هم سرعت بیشتری دارد هم بخش وسیعی از مخاطبان را هدف قرار می دهد و هم می تواند صدای اکثریت خاموش محسوب شود.